4000 لغت ضروری انگلیسی – معنی neutral

کلمه “neutral” به عنوان صفت و اسم در انگلیسی استفاده می‌شود و به معنای وضعیتی یا ویژگی‌ای است که نه مثبت و نه منفی است، به معنای بی‌طرفی و تعادل استفاده می‌شود. همچنین این کلمه برای توصیف چیزها، شخصیت‌ها یا مواقعی استفاده می‌شود که طرفداری یا تعلق به هیچ یک از دو طرف مخالف ندارند.

در اصطلاحات مختلف می‌توان از “neutral” به معنای تحت تاثیر قرار نگرفتن هر یک از دو طرف مخالف استفاده کرد.

مثال‌هایی از کاربرد “neutral” عبارتند از:

The mediator acted as a neutral party in resolving the dispute between the two companies.


میانجی به عنوان یک طرف بی‌طرف در حل اختلاف بین دو شرکت عمل کرد.

The journalist tried to present a neutral perspective on the political situation.


خبرنگار سعی کرد دیدگاهی بی‌طرفانه در مورد وضعیت سیاسی ارائه دهد.

The teacher remained neutral and didn’t take sides in the classroom debate.


معلم بی‌طرف ماند و در جریان بحران کلاس جانب طرفی را نگرفت.

The color gray is often considered a neutral color that pairs well with other shades.


رنگ خاکستری معمولاً به عنوان یک رنگ خنثی شناخته می‌شود که با دیگر سایه‌ها به خوبی ترکیب می‌شود.

The car’s transmission was set to neutral to allow it to be pushed without the engine running.

گیربکس خودرو در حالت خنثی تنظیم شده بود تا بدون موتور روشن شود.

The country declared its neutrality in the conflict and refused to take sides.

کشور بی طرفی خود را در درگیری اعلام کرد و از جانبداری خودداری کرد.

“Neutral” در موارد مختلف، به تعادل، عدم تعلق به هیچ یک از دو طرف مخالف، و بی‌طرفی اشاره دارد و می‌تواند در ارتباط با مسائل مختلفی مانند سیاست، روابط بین‌المللی، رنگ‌ها، ترکیبات شیمیایی و غیره به کار رود.

مثال های بیشتر از Neutral

The judge remained neutral throughout the trial to ensure a fair verdict.


قاضی در طول دادگاه بی‌طرف ماند تا اطمینان حاصل شود که حکم منصفانه‌ای صادر می‌شود.

The scientist’s research was conducted in a neutral manner to avoid bias in the results.


پژوهش دانشمند به شکلی بی‌طرفانه انجام شد تا از جانبداری در نتایج جلوگیری شود.

The restaurant offers a neutral palette of colors for its interior decor.


رستوران برای دکوراسیون داخلی خود پالت رنگ‌های خنثی را پیشنهاد می‌دهد.

The diplomat played a key role in maintaining a neutral stance during peace negotiations.


دیپلمات نقش کلیدی در حفظ موقعیت بی‌طرف در طول مذاکرات صلح داشت.

The news outlet strives to provide neutral reporting without favoring any particular viewpoint.


رسانه خبری تلاش می‌کند گزارش‌های بی‌طرفانه ارائه دهد و به هیچ نگرش خاصی تمایل ندارد.

The country’s policy of neutrality has helped it avoid getting involved in conflicts.


سیاست کشور در بی‌طرفی به آن کمک کرده است تا از درگیری در تنازعات جلوگیری کند.

The official statement from the company was carefully worded to remain neutral on the issue.


بیانیه رسمی از طرف شرکت با دقت تنظیم شده بود تا در مورد مسئله بی‌طرفی را حفظ کند.

The journalist’s job is to present a neutral analysis of the economic situation.


وظیفه خبرنگار ارائه تجزیه و تحلیل بی‌طرفانه از وضعیت اقتصادی است.

The artist chose a neutral background color to highlight the vibrant colors of the artwork.


هنرمند برای برجسته‌سازی رنگ‌های اثر هنری، یک رنگ پس‌زمینه خنثی را انتخاب کرد.

The negotiations between the two parties are at a standstill due to their differing neutral positions.


مذاکرات بین دو طرف به دلیل تفاوت موقعیت‌های بی‌طرفشان در وضعیت تعلق قرار گرفته‌ است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.