4000 لغت ضروری انگلیسی – معنی foreign

کلمه “foreign” به عنوان یک صفت در انگلیسی برای اشیاء، مفاهیم یا افرادی استفاده می‌شود که از منطقه یا کشوری دیگر به دست آمده‌اند یا متعلق به جایی دیگر هستند. این کلمه به معنای خارجی، بیگانه یا غیر محلی نیز به کار می‌رود و به تفاوت مکان یا منشأ اشاره دارد.

در جملاتی که از “foreign” استفاده می‌شود، تمایز بین چیزها یا افرادی که از کشور یا منطقه مبدأ متفاوتی هستند، بیان می‌شود. این کلمه ممکن است برای توصیف ملیت، جنسیت، زبان، فرهنگ و سایر ویژگی‌هایی که از منطقه یا جامعه‌ای دیگر به دست آمده‌اند، به کار رود.

مثال‌هایی از کاربرد “foreign” عبارتند از:

She speaks three languages: English, Spanish, and a foreign language she learned during her travels.


او سه زبان صحبت می‌کند: انگلیسی، اسپانیایی و یک زبان خارجی که در سفرهایش یاد گرفته است.

The company is looking to expand its business in foreign markets.


شرکت قصد دارد کسب‌وکار خود را در بازارهای خارجی گسترش دهد.

He felt a bit out of place at the foreign cultural event, not knowing many people.


او در رویداد فرهنگی خارجی کمی احساس عدم تطابق با محیط کرد، چرا که افراد زیادی را نمی‌شناخت.

The museum features a collection of foreign art, showcasing pieces from different countries.


موزه یک مجموعه از هنر خارجی دارد که قطعاتی از کشورهای مختلف را به نمایش می‌گذارد.

She found it challenging to adapt to the foreign customs and traditions.


برای او یک چالش بود که با رسوم و سنت‌های خارجی سازگار شود.

The restaurant offers a variety of dishes, including both local and foreign cuisine.


رستوران انواع غذاها ارائه می‌دهد، از جمله غذاهای محلی و خارجی.

The foreign students participated in a cultural exchange program to learn about each other’s backgrounds.


دانش‌آموزان خارجی در برنامه تبادل فرهنگی شرکت کردند تا درباره پس‌زمینه‌های فرهنگی یکدیگر بیاموزند.

مثال های بیشتر از foreign

The professor invited a guest speaker from a foreign university to give a lecture.

استاد یک سخنران مهمان از یک دانشگاه خارجی دعوت کرد تا یک نطق ارائه بدهد.

He had a hard time understanding the foreign accent of the person on the phone.

او برای اینکه تلفظ خارجی شخصی پشت تلفن را درک کند دچار سختی بود.

The novel provided a glimpse into the lives of foreign cultures and societies.

رمان نگاهی به زندگی‌های فرهنگ‌ها و جوامع خارجی پرداخته است.

The company is planning to invest in foreign markets to diversify its portfolio.

شرکت قصد دارد در بازارهای خارجی سرمایه‌گذاری کند تا پرتفوی (پورتوفولیو) خود را تنوع ببخشد.

The foreign exchange student quickly made friends and adapted to the new environment.

دانش‌آموز مبادله‌ای خارجی به سرعت دوستان پیدا کرد و به محیط جدید سازگار شد.

The museum exhibited a collection of foreign artifacts, including ancient sculptures.

موزه مجموعه‌ای از اشیاء خارجی را به نمایش گذاشت، از جمله مجسمه‌های باستانی.

She attended a seminar on foreign policy to learn about global issues.

او در یک سمینار در مورد سیاست خارجی شرکت کرد تا درباره مسائل جهانی بیاموزد.

The company offers language courses to help employees communicate with foreign clients.

شرکت دوره‌های زبانی ارائه می‌دهد تا به کارمندان کمک کند با مشتریان خارجی ارتباط برقرار کنند.

The foreign trade agreement boosted economic cooperation between the two countries.

توافق تجارت خارجی همکاری اقتصادی بین دو کشور را تقویت کرد.

The tourists were fascinated by the foreign architecture and historical landmarks.

گردشگران از معماری خارجی و نمادهای تاریخی شگفت‌زده شدند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.