معنی dominance – واژگان 4000 لغت ضروری

معنی dominance

کلمه “dominance” به معنای اولویت، تسلط، یا اولین یا اهمیت برتری در یک زمینه یا ارتباطی استفاده می‌شود. این کلمه اغلب به توصیف فرآیند یا شرایطی که یک شیء، افراد یا عناصری در سیستم، جامعه یا موقعیت، بر سایر اعضا یا عناصر دیگر مسلط می‌شوند، اشاره دارد.

مفهوم “dominance” به صورت کلی در موارد زیر به کار می‌رود:

  1. تسلط اجتماعی: وقتی یک فرد یا گروهی بر دیگران در یک جامعه یا گروه اجتماعی اولویت دارند و توانایی تصمیم‌گیری، کنترل، یا تأثیرگذاری بیشتری دارند، می‌توانند به عنوان دارای “dominance” در این موقعیت توصیف شوند.
  2. تسلط در روابط بین فردی: در روابط بین افراد، وقتی یک شخص به طور مداوم بر دیگری تسلط دارد یا اهمیت بیشتری در رابطه دارد، می‌توانیم از “dominance” در این رابطه یاد کنیم.
  3. تسلط در علم و صنعت: در زمینه‌های علمی و صنعتی، یک نظریه، تکنولوژی یا شرکتی که در یک حوزه تسلط دارد و تعیین‌کننده است، می‌تواند به عنوان “dominance” در آن حوزه شناخته شود.
  4. تسلط در رقابت و ورزش: در مسابقات و ورزش‌ها، تیم یا افرادی که بیشترین امتیازها یا موفقیت‌ها را کسب می‌کنند، دارای “dominance” در آن رقابت محسوب می‌شوند.
  5. تسلط در بازار و تجارت: شرکت‌هایی که در یک بازار خاص تسلط دارند دارای “dominance” در آن بازار هستند.

در کل، “dominance” به معنای برتری، تسلط، و اهمیت در مقایسه با دیگران یا عوامل در یک زمینه خاص استفاده می‌شود و ممکن است در متن‌های مرتبط با روابط انسانی، تجارت، علم، ورزش، و بسیاری دیگر از زمینه‌ها به کار رود.

مثال های بیشتر از dominance

The company’s dominance in the smartphone market is unquestionable; it holds the majority of market share.

سلطه این شرکت در بازار گوشی های هوشمند غیرقابل تردید است. اکثریت سهم بازار را در اختیار دارد.

Her intelligence and confidence allowed her to establish dominance in the boardroom meetings.

هوش و اعتماد به نفس او به او اجازه داد تا در جلسات هیئت مدیره نفوذ پیدا کند.

The team’s dominance on the field was evident as they scored goal after goal.

تسلط تیم در زمین با زدن گل بعد از گل مشهود بود.

Economic dominance can sometimes lead to unfair trade practices.

سلطه اقتصادی گاهی اوقات می تواند به شیوه های تجاری ناعادلانه منجر شود.

The political party enjoyed a period of dominance, winning multiple elections in a row.

حزب سیاسی از یک دوره سلطه برخوردار بود و در چندین انتخابات متوالی پیروز شد.

In the animal kingdom, the lion’s dominance within the pride ensures its access to food and mating opportunities.

در قلمرو حیوانات، سلطه شیر، دسترسی او به غذا و فرصت های جفت گیری را تضمین می کند.

The rapid growth of the tech industry has led to the dominance of certain tech giants in the market.

رشد سریع صنعت فناوری منجر به سلطه برخی غول های فناوری در بازار شده است.

The coach emphasized teamwork over individual dominance to achieve success in the competition.

مربی بر کار تیمی بر تسلط فردی برای کسب موفقیت در مسابقات تاکید کرد.

The artist’s work achieved dominance in the art world, with collectors and galleries clamoring for their pieces.

آثار این هنرمند در دنیای هنر، پر نفوذ شد و مجموعه‌داران و گالری‌ها برای آثار او مصرانه تقاضا می‌کردند.

In the world of online retail, Amazon’s dominance has reshaped the way people shop.

در دنیای خرده فروشی آنلاین، سلطه آمازون شیوه خرید مردم را تغییر داده است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.