آموزش عربی

اصطلاحات موجود در کارتون فوتبالیست ها « کاپتان ماجد و الشبح» – قسمت اول

سلام دوستان
اصطلاحات و لغاتی که در زیر آمده است مربوط به کارتون فوتبالیستها یا همان کاپتان ماجد می باشد که توسط انجمن عربی دانشگاه امام صادق علیه السلام گردآوری شده است.« الرابطه الطلابیه لتعلیم اللغه العربیه بجامعه الامام الصادق علیه السلام »

 

اصطلاحات موجود در کارتون فوتبالیست ها « کاپتان ماجد و الشبح»

الهدف:گل.

احرز الهدف الاول:اولین گل را به دست اورد.

المباراة:مسابقه.

مستحیل:محال است .

أجری تعدیلات فی مواقع اللاعبین :اصلاحاتی را در جایگاه های بازیکنان انجام داد.

فریق:تیم.

راقبوا المباراة الان :مسابقه را ادامه دهید.

دعوه یسدّد:بگذارید شوت کند.

یحاول الهجمة بصالحه:سعی می کند به نفع خودش حمله کند.

منطقة الجزاء:محوطه ی جریمه.

الملعب:ورزشگاه.

استعدَّ یا ولید:ولید آماده باش.

تمهّل:صبر کن.

تسدیدة غیر متوقعة:شوت غیر منتظره.

سیحرز هدف التعادل:گل تساوی را به دست خواهد آورد.

اتصدّی لها:جلوی ان را(شوت) می گیرم.

أرجو أن لایفقد حماسته :امیدوارم که شجاعت خودش را از دست ندهد.

تبدو علیه علامات الخیبة :نشانه های ناامیدی در او اشکار است.

أرجو ان یسجّل هدفا:امیدوارم که گل بزند.

تشجیع:تشویق .

یا للخیبة:چه ناامید ای.

لن تتمکن من تسجیل أی هدف:هیچ گلی نمی توانی بزنی.

مهما حاولت:هر چه تلاش کنی.

اهدأ یا عمر:عمر أرام باش.

علینا أن ندرک التعادل : باید مساوی کنیم.

ماجد یُمرِّر الکرة لِعَمر : ماجد توپ را به عمر پاس میدهد.

عمر یعیدها الی ماجد : عمر آن(توپ) را به ماجد برمی گرداند.

لن تفلحَ فی إعاقتی :

یحاول أن یلفت أنظار فریق العنادل الیه : سعی می کند توجه تیم عنادل را به خود جلب کند.

لعبة ذکیة : بازی زیرکانه.

لاعب المعجزة : بازیکن معجزه گر.

أنَّ اسلوب المجد تمیز بلعبٍ جماعیٍ : شیوه تیم مجد بخاطر بازی گروهی متمایز است.

لا تفقدوا الثقةَ بأنفسکم : اعتماد به نفستان را از دست ندهید.

إنّهم یسخرون منّا : آنها ما را به سخره گرفتند.

ضیقِّوا علیهم امحصار : محاصره را بر آنها تنگ کنید

یستحوذ ماجد علی الکرة : ماجد توپ را به دست می آورد.

بعد أن أخفق العنادل فی ردِّ هجمات ماجد :بعد از آن که تیم عنادل به خاطر دفع حمله های ماجد خسته شد.

عمر یتقدم مسرِعاً : عمر شتابان جلو می آید.

یتمکن عمر من اللحاق بکرة : عمر به توپ می رسد.

صاروخ : موشک.

مرمی : دروازه.

تری هل سیسدِّد : به نظرت آیا گل خواهد زد.

مفاجأة : غافلگیری.

یرتقی محاولاً التسدید : میپرد در حالی که تلاش می کند گل بزند.

سدَّدها الی الزاویة الصعبة : ماجد به گوشه سخت (بسته) شوت کرد.

یا لها بالمصادفة : چه اتفاقی.

خیّبتَ ظنّی بک یا ماجد : ماجد امیدم را نا امید کردی (مرا نا امید کردی).

لم یتمکّن ماجد من هزِّ شباکی حتی الآن : ماجد تا کنون نتوانسته است تورهای دروازه ام را بلرزاند.

تمکن من هزِّ اعصابی : توانسته است من را عصبانی کند.

یجب أن نستغل الوقت : باید فرصت را غنیمت بشماریم.

خطّة القفس : نقشه قفس.

لن نعبأ بخططهم : به نقشه های آن توجه نمی کنیم (اهمیت نمی دهیم)

هل یتعمّدون إضاعة الوقت : آیا قصد دارند وقت را تلف کنند.

ستضیع منه فرصةُ الفوز : فرصت پیروزی را از دست خواهد داد.

هجمةٌ بصالح فریق العنادل : حمله ای به نفع تیم عنادل.

تجمّعوا فی منطقة الجزاء : در محوطه جرمه جمع شوید.

هذا لیس فی صالحنا : این به نفع ما نیست.

یجعل المجد فی معزق :تیم مجد را در تنگنا قرار می دهد.

لن نقف مکتوفی الایدی :دست روی دست نخواهیم گذاشت.

سنبذل قصاری جهدِنا : نهایت تلاشمان را خواهیم کرد.

ما أعذبَ هذه اللحطة : چقدر این نقشه نا آشنا ست.

ضمان الفوز : تضمین پیروزی

إیاکم أن تستسلموا : تسلیم نشوید.

إستغلّوا الوقت : فرصت را غنیمت بشمارید.

یحیی المجد : زنده باد تیم مجد.

لن یتراجع فریقی عن خطته : تیم من از نقشه اش باز نمی گردد.

محاولاتٍ یائسة : تلاش های بی ثمر.

لقد بذلت جهداً کبیراً : تلاش زیادی کردم.

الوقت المتبقی : فرصت باقی مانده.

شرف وقت المباراة علی الانتهاء : فرمان مسابقه نزدیک به پایان است.

ضاع الامل : امید ازدست رفت.

هان الوقت المناسب : زمان مناسب فرا رسید.

أمضیت وقتاً طویلاً فی التدریب : زمان زیادی را صرف تمرین کردم.

بهذه البساطة : به این سادگی.

لن أسمحَ : هرگز اجازه نخواهم داد.

یجب أن لا نُهزَم : نباید شکست بخوریم.

أرنی مهارتک یا ماجد : ماجد مهارتت را به من نشان بده.

قدمی تؤلمنی: پایم درد می گیرد.

فک الحصار : باز کردن محاصره.

جاء دورک: نوبت توست.

سأعید البسمة الی جباه فریق المجد : شادی را به چهره تیم مجد باز می گردانم.

یبدوا أنّه مصرٌّعلی تعدیل النتیجة : گویا بر تساوی نتیجه اصرار دارد.

حلم صعب المنال : آرزوی سخت دست یافتنی.

إهتفوا معی جمیعاً : همگی با من فریاد بزنید.

ایاک أن تروخ للیأس :

الاقتراب من:نزدیک به.

لقد آثرت إعجابی :به تحقیق تعجب مرا بر انگیختی.

وجهٌ لوجه:رو در رو.

کم حلمت بهذه اللحظه:چقدر آرزوی این لحظه را داشتم.

اللحظات الحاسمة:لحظه ی سرنوشت ساز.

اسم سیلمع فی ملاعب الکرة العالمیة:نامی که دربازی های جهانی فوتبال خواهد درخشید.

حارس المرمی :دروازه بان .

امهر حرّاس المرمی:ماهر ترین دروازه بان.

عالم المفاجآت المدهشة:دنیای حوادث عجیب.

یطلق الحکم صافرته:داور در سوت خود می دمد.

شوطین الاضافیین :دو نیمه وقت اضافی.

تابعوا معنا : به همراه ما بازی را پی بگیرید.

شوط :نیمه .

المدرّب: مربی.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.